بزرگترین سایت خبری بایرن مونیخ در ایران
مانوئل نویر: در این مدت چیز‌هایی بدتر از مصدومیت به من آسیب رساندند

مانوئل نویر: در این مدت چیز‌هایی بدتر از مصدومیت به من آسیب رساندند

به گزارش مرجع خبری بایرنی ها، مانوئل نویر در مصاحبه‌ای مفصل در مورد روز‌های سختی که پس از حذف از جام جهانی پشت سر گذاشته، صحبت کرده است.

به نظر می‌رسد چند هفته اخیر تاثیرات زیادی روی مانوئل نویر گذاشته باشد. حذف از مرحله گروهی جام جهانی برای دومین بار متوالی و حواشی بازوبند (One Love) سپس مصدومیت در حین اسکی کردن، جذب یان زومر توسط بایرن مونیخ با 8 میلیون یورو، اخراج تونی تاپالوویچ مربی دروازه بان‌های بایرن مونیخ و دوست صمیمی‌اش که از سال 2011 و از زمان ورود نویر به مونیخ با او کار کرده و همچنین متهم شدن به فاش کردن اطلاعات داخل رختکن بایرن از جمله موضوعاتی بودند که کاپیتان 36 ساله باواریایی‌ها در این مدت باید به آن‌ها کنار می‌آمده است.

حال مانوئل نویر به تازگی در مصاحبه‌ای مفصل با رافائل هونگشتاین از نشریه اتلتیک، درباره این موارد صحبت کرده است.

 

چطور هستید؟
 من خوبم. پای من هم خوب است. تاکنون چندین مصدومیت داشته‌ام که باعث شدند برای مدت طولانی از میادین دور باشم و مجبور شدم به خاطر باشگاه ریسک‌هایی کنم. اما این‌بار تفاوت دارد و زیرا می‌توانم راه برگشتم را به وضوح ببینم. من سرگردان در تاریکی نیستم. پایم، روند درمان، ریکاوری‌، بازگشت؛ می‌دانم این‌ها چگونه کار می‌کنند.

 

آیا مطمئن هستید که مصدومیت‌تان همیشگی نخواهد بود و می‌توانید بدون مشکل در فصل آینده بازی کنید؟ 
 هیچ مصدومیتی ماندگار نخواهد بود. در ابتدا شوکه شده بودم اما تجربه مصدومیت‌های بد را قبل‌تر هم داشته‌ام و به سرعت دوباره روحیه‌ام را به دست آوردم. در سال 2018 و پس از شکستن استخوان‌های متاتارسم (کف پا)، بسیاری گفتند که کارم تمام شده است و دیگر نمی‌توانم برگردم. در سال 2022 من به خاطر زانو‌هایم تحت عمل جراحی قرار گرفتم و دچار مصدومیت شانه شده بودم. (برای مصدوم شدن) یک حرکت کافی است. اما این یک جنبه روانی نیز دارد.

 

آیا دچار آسیب روحی هم شده‌اید؟ 
 نه؛ اما برخی چیز‌های دیگر واقعاً مرا از بین بردند. این بدتر از آن چیزی بود که برای من از نظر فیزیکی اتفاق افتاد. 


قبل از اینکه در مورد چنین مواردی صحبت کنیم، این چگونه اتفاق افتاد؟ 
 داستانش از اینجا شروع نمی‌شود و بلکه شروع آن از قطر است. 

 

با دید منفی مردم آلمان نسبت به جام جهانی شروع کنیم؟ 
  ما حمایت به نسبت کمی از خانه دریافت می‌کردیم. اگر آن را با انرژی که در سال 2010 داشتیم، مقایسه کنیم... دیوانه کننده بود. بیش از آنچه که تا به حال دیده بودیم روی مسائل سیاسی متمرکز شده بودیم. به محض آنکه از اردوی آماده سازی‌مان در عمان به قطر رسیدیم، گویا انگار یک سنگ آسیاب دور گردن‌مان انداخته بودند. (به عهده داشتن مسئولیتی سخت و دردسرساز) به گذشته که نگاه می‌کنم، می‌توانستیم حمایت بیش‌تری پشت سر خود داشته باشیم و این‌کار را انجام دهیم تا در بازی مقابل ژاپن بیش‌تر روی فوتبال تمرکز کنیم.

 

آیا فدراسیون فوتبال آلمان باید بیش‌تر از این موضوع حمایت می‌کرد؟ 
 تصمیم فیفا در مورد بازوبند (One Love) بسیار غافلگیر کننده بود. یک پیام واضح می‌توانست به ما کمک کند. اگر کمی حمایت بیش‌تری داشتیم، می‌توانستیم این‌کار را انجام دهیم.

 

بعد از بازی مقابل ژاپن گفتید که تصمیم فیفا «یک فاجعه» است
 باید فکر می‌کردیم که سپس می‌خواهیم چه کار کنیم. صحبت‌های زیادی با مسئولین داشتیم. منتقدان می‌گفتند که بازوبند (One Love) یک ژست بی ارزش است که ما پشتش پنهان شده‌ایم. اما پس از محرومیت فیفا، ناگهان به یکی از مهم‌ترین نماد‌های فوتبال تبدیل شد. به نظر می‌رسد که مهم نیست چه انتخابی کرده‌اید، این اشتباه بود. ما زیر فشار زیادی قرار داشتیم. این کمی بیش از حد بود. 

 

بعد از ممنوعیت فیفا برای این‌کار، آیا عاقلانه‌تر نبود که ژست پوشاندن دهان را کنار بگذارید؟ 
 ما بازیکنانی بالغ و مسئولیت پذیر هستیم و از ارزش‌های خود دفاع می‌کنیم. این نگرشی است که ما همیشه نماینده‌اش بوده‌ایم. ما این احساس را داشتیم که فیفا دهان‌مان را بسته و می‌خواستیم با این ژست، بیانیه‌ای بدهیم و سپس روی بازی‌ها تمرکز کنیم. 

 

آیا در این‌کار (تمرکز روی فوتبال) موفق هم بودید؟ 
  بله؛ در جلسه بین بازیکنان درباره ژست صحبت کردیم و تصمیم‌مان را گرفتیم. همین بود و بعد از آن هم حواس‌مان به فوتبال بود. این‌طور نبود که فقط روی این موضوع تمرکز کرده باشیم. یک جلسه عادی بود. ما شروع عالی مقابل ژاپن داشتیم و نیمه اول بر بازی مسلط بودیم. در زمین، هیچکس به این موضوع فکر نمی‌کرد. ما فکر می‌کردیم اگر همین‌طور ادامه دهیم، در آخر با نتیجه 2-0 یا 3-0 برنده خواهیم شد.

 

بعد از این بازی گفته شد که همه بازیکنان از این موضوع راضی نبوده‌اند
  ممکن است برخی این ایده را بیش‌تر دوست داشته‌ باشند و برخی دیگر نیز کم‌تر. همه ما برای مدت زیادی یکدیگر را می‌شناسیم. من در منطقه روهر که بسیار متنوع است بزرگ شده‌ام و اولین کسی هستم که چیز‌ها را متفاوت می‌بینم و دیگر دیدگاه‌ها را درک می‌کنم. کسی را مجبور نکردیم، با هم این تصمیم را گرفتیم.

 

شما گفتید با این موضوع سریع برخورد شد و در عین حال بار سنگینی روی دوش ما در کل بازی‌هایمان و تورنومنت گذاشته بود. آیا این‌ها با یکدیگر تناقض ندارند؟
  به عنوان تیم ملی آلمان به تنهایی در کانون توجهات قرار گرفته بودیم زیرا مردم از ما انتظار یک واکنش داشتند. شما نمی‌خواهید تصمیم اشتباهی بگیرید. چندین کشور اروپایی دیگر موافقت کرده بودند که این بازوبند را ببندند اما در مورد ژست، ما تنها بودیم. هیچکس دیگری چنین کاری نکرد.

 

با اینکه در غرب دید مثبتی به آن داشتند اما این ژست در جهان عرب با انتقادات زیادی رو‌به‌رو شد
همه چیز مربوط به فیفا می‌شد و به هیچ وجه حرکت‌مان علیه جهان عرب یا اسلام نبود. ما بازیکنان مسلمانی نیز در تیم خود داشتیم. به آن‌ها احترام زیادی می‌گذاریم. ما با تنوع زندگی می‌کنیم و نفس می‌کشیم. این یک چیز طبیعی است. باز هم می‌گویم، من اهل گلزنکرشن هستم. کل منطقه روهر از نظر اقتصادی به مهاجران لهستانی، ترک تبار و ایتالیایی وابسته بود. به لطف آن‌ها بود که زندگی مرفهی داشتیم. سپاسگزارم که این‌گونه بزرگ شدم.

 

چرا آلمان نتوانست از مرحله گروهی صعود کند؟ 
به خاطر نیمه دوم مقابل ژاپن این اتفاق افتاد. خیلی بد بود. مردم گفتند که عملکرد خوبی مقابل اسپانیا داشتیم و یکی از بهترین بازی‌های جام جهانی بود. در مورد کاستاریکا هم گفتند که در آخر قابل قبول بود. ما در نهایت به خاطر تفاضل گل حذف شدیم.

 

ضعف در خط دفاعی 
  این چیز جدیدی نیست. مدت‌هاست که در زمینه دفاع گروهی ما مشکل داریم. این را با گل‌هایی که در این مسابقات دریافت کردیم و همچنین در بازی دوستانه‌ای که قبل از رفتن به دوحه داشتیم، می‌توان دید. عمان در آن بازی باید پیروز می‌شد و این یک هشدار برای ما بود. 

 

پس از حذف زود هنگام آلمان، بسیاری دلیل آن را هتل تیم دانستند که گویا بسیار مجلل بوده و باعث می‌شده شما حال و هوای رفتن به تعطیلات را داشته باشید 
 پس از هر تورنومنت، مردم می‌خواهند روایتی پیدا کنند که با نتیجه مطابقت بدهند. همه همیشه می‌گویند که جام جهانی 2014 چقدر عالی بوده است اما در حقیقت در اکثر بازی‌هایمان مشکل داشتیم و ساخت محل اسکان‌مان نیز کامل نشده بود. در اتاق خودم مشکل نشت آب باران را داشتم. از ساعت شش صبح، صدای جیغ حیواناتی مانند میمون‌ها یا قناری‌ها به گونه‌ای بود که حس می‌کردم وسط جنگل هستم. هیچکس دوست ندارد این صدا‌ها را در چنین زمانی بشنود. در جام جهانی 2018، خواب خیلی راحت‌تری داشتم. 

 

عملکرد خود‌تان در جام جهانی قطر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
 آندریاس کروننبرگ (مربی دروازه بان‌های تیم ملی آلمان) و من با یکدیگر بسیار صادق هستیم. من همیشه خودم را نقد می‌کنم. ما همه چیز را آنالیز کردیم اما او تقصیرات را به گردن من نیانداخت. من همیشه در آینه به خودم نگاه می‌کنم و از خود می‌پرسم: «آیا همه توانت را به کار گرفتی؟ آیا تصمیمات درستی گرفتی؟» و پاسخ شما به این سوالات همیشه «بله» نیست. همیشه این بحث وجود دارد که می‌توانستید کار‌های متفاوتی انجام دهید اما انتقاد غیر موجه پس از بیست بار دیدن صحنه آهسته... من این را بد می‌دانم. وقتی مردم گفتند من مسئول شکست آلمان هستم، این به من ضربه زد. به نوعی واقعا به من صدمه زد. با خودم فکر کردم، وای! شاید واقعاً این دلیلش باشد. پس من می‌دانم چه اتفاقی خواهد افتاد. نمی‌دانم آیا کمپینی بر علیه من وجود دارد یا خیر اما این‌طور به نظر می‌رسد. با این حال، نتیجه‌ای که در این مسابقات گرفتیم، مرا بیش‌تر از هر چیزی آزار می‌دهد. ما در سال 2018 شکست خوردیم و حال دوباره آن تکرار می‌شود. برای من بدترین چیز این بود که دوباره به عنوان یک تیم با یکدیگر شکست خوردیم.

 

سپس به خانه برگشتی
  قرار بود 19 دسامبر برای تعطیلات به ایسلند بروم. تا پیش از این تاریخ نمی‌توانستم این‌کار را کنم. روز اول در خانه نشسته بودم و حس مزخرفی داشتم. نمی‌توانستم آرام بگیرم. در ابتدا بازی‌ها را نمی‌خواستم ببینم زیرا نمی‌توانستم این را تحمل کنم. بنابراین در روز اول رفتم و 10 کیلومتر دویدم و در روز بعدی نیز باز همین کار را تکرار کردم. سپس متوجه شدم که این به من انگیزه می‌دهد. کدام دروازه بانی برای دو روز متوالی 10 کیلومتر می‌دود؟ فقط یک احمق این‌کار را می‌کند. من که چنین کسی را نمی‌شناسم. از لقب دوران جوانی‌ام «هایپر» (دارای انرژی‌ای به طور غیر عادی) استفاده کردم زیرا آن موقع همیشه در حال حرکت بودم. دوچرخه سواری، تنیس، من آدمی هستم که برای ورزش باید به بیرون از خانه برود تا با طبیعت در ارتباط باشد. من این‌طوری تعادلم را به دست می‌آورم. این از نظر عاطفی و روانی، همه چیز برای من سخت بود. تا متوجه شدم که این یک درمان برای من است. دیگران با روانشناسان صحبت می‌کنند یا با یک محرم، اما من می‌دویدم. در روز سوم با دوستانم به یک پیاده روی طولانی و روز چهارم به یک تور اسکی رفتم. من بیش از 30 سال است که اسکی می‌کنم. این یک تفریح برای من نیست بلکه آن را مانند نانوایی رفتن می‌دانم. به یک کوه محلی در نزدیکی مونیخ رفتیم. از آن بالا می‌روید و سپس از شیبش برای پایین آمدن با اسکی استفاده می‌کنید. اسم «شوابن رونده» رویش گذاشتیم زیرا برای بالا رفتن از اسکی لیفت، هزینه‌ای نمی‌گیرند.

 

و این زمانی بود که مصدوم شدید 
پایم به چیزی زیر برف گیر کرد. شاید 10 یا 12 کیلومتر بر ساعت سرعت داشتم. این مانند رفتن به ایشگل یا سولدن نبود  (نام دو تا از پیست‌های اسکی کشور اتریش) بلکه یک کوه محلی بود. یک فعالیت تمرینی برای بازگرداندن روحیه‌ام بود. بار‌ها در این پیست اسکی کرده بودم. آن را مانند یک بازی کودکانه می‌دانم. 

 

وقتی احساس کردی که پایت شکسته، چه چیزی در ذهنت می‌گذشت؟ 
  اول از همه امیدوار بودم که شدید نباشد. دعا نکردم اما به دروغ به خودم گفتم: «این خیلی بد نیست، چیز بزرگی نیست». برخی بهتر با چنین درد‌هایی کنار می‌‌آیند و برخی دیگر که تجربه‌اش را ندارند، ممکن است برای‌شان بسیار سخت باشد. از آنجایی که در بایرن بازی‌های پر دردسر زیادی را پشت سر گذاشتم، آستانه تحمل من بسیار بالا است. تمام مدت کاملاً هوشیار بودم و وقتی معلوم شد وضعیتم چقدر بد است، دوستانم در مورد واکنشم شگفت زده شدند. آن‌ها می‌دانستند که یک چیزی ایراد دارد اما تصور نمی‌کردند انقدر جدی باشد.

 

آیا ترسیدی که این باعث می‌شود حرفه‌ات به پایان برسد؟ 
  نه؛ وقتی معلوم شد قابل درمان است، مطمئن بودم که همه چیز خوب پیش خواهد رفت.

 

آیا این احساس را داشتی که باشگاه را از خود ناامید کرده‌ای و حال آن‌ها باید بدون تو کار کنند؟ 
 بله؛ نه بلافاصله پس از آنکه وارد بیمارستان شدن اما پس از عمل جراحی، یک عکس از خودم در گروه واتساپی‌مان گذاشتم و عذر خواهی کردم. من آدم ترسویی نیستم که بخواهد مخفی شود. همه چیز را به طور کامل توضیح دادم.

 

واکنش مدیران بایرن مونیخ چه بود؟ 
 آن‌ها شوکه شده بودند. هیچکس در ابتدا نمی‌توانست چیزی بگوید. شاید به همین دلیل نسبت به من کمی محتاط بودند. من می‌توانم این را درک کنم. پس از جام جهانی، مقابله با ناامیدی که داشتیم برای بازیکنان آسان نبود.

 

آیا عذاب وجدان داشتی؟  
 به خاطر اینکه برای افرادی که باشگاه را اداره می‌کنند، کار زیادی ایجاد کردم و ممکن بود به تیم آسیب بزند، بله؛ من نمی‌خواستم چنین اتفاقی بیافتد. وقتی اسون اولرایش عملکرد خوبی دارد، من خوشحال‌ترین آدم روی زمین هستم. همان حسی که او نسبت به من دارد. وقتی یان به تیم آمد، به مدیران گفتم که مشکلی با آن ندارم و فکر می‌کنم خوب است که دروازه بان بزرگی در تیم داریم. برای من مهم است که چه اتفاقی در بایرن می‌افتد و به دورنمای کلی آن نگاه می‌کنم نه اینکه فقط به خودم، درد‌هایم فکر کنم. من یک حرفه و کار دارم و بخش مهمی از تیم و باشگاه هستم. من می‌خواهم باشگاه و تیم تا حد امکان، موفق باشند و این مهم‌ترین چیز برای من است. 

 

اولیور کان گفت که از واکنش شما به جذب یان زومر، شگفت زده شده است 
 برای مدت زیادی است که یان را می‌شناسم و می‌دانم که آدم و همچنین یک گلر خوب است. باشگاه یک راه حل عالی برای این مشکل پیدا کرد. برای من مهم بود کسی آنجا باشد که خیالم را راحت کند. با این حال اسون اولرایش نیز گلر فوق العاده‌ای است. اما برای من، این یک واکنش طبیعی از سوی باشگاه بود. وقتی تیم و باشگاه موفق باشند، همه ما سود خواهیم برد. حتی من که با عصا در خانه نشسته‌ام.

 

جذب یان زومر یک موضوع به حساب می‌آید اما آیا درست است که بگوییم اخراج تونی تاپالوویچ مربی قدیمی شما یک چیز کاملاً متفاوت است؟ 
 این ضربه سختی به من زد. 

 

چه کسی تو را باخبر کرد؟ 
  مسئولان باشگاه مرا باخبر کردند. غافلگیر کننده بود. برای تونی نیز همین‌‌طور. من در کل این را درک نمی‌کنم. واقعاً به من ضربه زد.

 

شما دوستان صمیمی نیز با یکدیگر بودید و این قضیه را سخت‌تر هم می‌کند 
 تونی همیشه در کنار ما بود. همه این را می‌دانستند. او یازده سال و نیم تنها برای من کار نمی‌کرد بلکه برای کل گلر‌ها، کادر فنی و باشگاه کار می‌کرد. ما توانسته بودیم همیشه زندگی حرفه‌ای و خصوصی خود را از هم جدا کنیم. می‌دانم شاید به نظر برسد که حرف‌هایم غیر قابل باور است اما می‌توانم تفاوت بین این دو را تشخیص دهم. برای من، این ضربه سختی بود. احساس می‌کردم که قلبم دارد از جا می‌کند و این بی‌رحمانه‌ترین چیزی بود که در زندگی حرفه‌ایم تجربه کردم و باید بگویم من تجربیات زیادی از این دست داشتم.

 

برای مثال هنگامی که در سال 2011 از شالکه به بایرن مونیخ پیوستید، هواداران شالکه به شما فحش می‌دادند و برخی اولترا‌های بایرن نیز نمی‌خواستند در تیم‌شان باشید 
  این بی‌رحمانه بود ولی من پوست کلفتی کردم. اما آنچه که اکنون اتفاق افتاده در یک سطح دیگر است. همه ما ناراحت شدیم و گریه کردیم.

 

گریه کردید؛ واقعاً؟ 
  فکر می‌کنم که واضح باشد. تونی در بین کل تیم محبوب بود.

 

 توماس مولر نیز با او به طور علنی خداحافظی کرد و بر نقش او در موفقیت تیم تاکید داشت
  زمانی که من و تونی به بایرن آمدیم، توماس در اینجا حضور داشت. تونی مصاحبه شغلی خود را در خانه یوپ هاینکس انجام داد. چه چیزی برای یوپ مهم بود؟ اینکه چه کسی می‌تواند مناسب تیم باشد و شما چه نوع شخصیتی دارید. پس از کسب بیش از 30 جام و سال‌ها تجربه در این حرفه، تونی اصلاً عوض نشده بود. 

 

به شما گفتند که دلیل اخراج تونی تاپالوویچ چه بوده است؟ 
 دلیلی وجود نداشت که بتوانم آن را درک کنم. چیز‌هایی گفته شد که با آن‌ها موافق نیستم. چیزی که من شنیدم، این‌گونه نبود که امکانش وجود نداشته باشد تا افراد با حرف زدن مشکل‌شان را حل کنند.

 

آیا فکر می‌کنید ادعای الکساندر نوبل مبنی بر اینکه از زمان پیوستن به موناکو، تاپالوویچ هرگز با او تماس نگرفته است، روی این تصمیم مدیران تاثیر گذاشته است؟
 من نمی‌توانم چنین چیزی را تصور کنم. تونی مسئول انتقال نوبل به بایرن در سال 2020 بود. او زمانی متوجه استعداد الکس شد که هیچ باشگاه دیگری از آن خبر نداشت و سپس بالافاصله جذب او را به باشگاه توصیه کرد. او کار‌های زیادی برای من، الکس، اسون و کریستین فروختل کرده است. در تمام این سال‌ها، هرگز نشنیده بودم که مربی‌ای حرف‌های منفی درباره تونی بزند. از پپ گواردیولا، کارلو آنجلوتی و نیکو کواچ می‌توانید بپرسید. 

 

اخبار منتشر شدند که تونی تاپالوویچ به شما از کادر فنی، اطلاعات می‌داده است 
  نه؛ صد درصد نه. تونی هرگز در زمان هیچ مربی‌ای این‌کار را انجام نداده است.

 

یولیان ناگلزمان گفته که تاپالوویچ و او هیچگاه همکاری خوبی با یکدیگر نداشته‌اند. این را چه طور توضیه می‌دهید؟
 نمی‌توانم در این‌باره چیزی بگویم. من عضوی از تیم مربیگری نیستم. 

 

وقتی تونی تاپالوویچ اخراج شد، چه حسی داشتید؟ فکر می‌کنید این اقدامی برای آسیب رساندن به شما بود؟ 
  من به همه چیز از جمله آینده‌ام در باشگاه فکر کردم. اما سران بایرن به من اطمینان دادند که این‌طور نیست. گفتم با دلایل مطرح شده موافق نیستم و احساس می‌کنم که شنیده شدم. اولیور کان تنها در مورد واکنشم به جذب یان زومر صحبت نکرد بلکه در مورد دورنمای این اتفاق نیز با هم صحبت کرده‌ایم. فکر می‌‌کنم او از این واقعیت که من قوی بودم، خوشش آمد. اما من باز هم می‌گویم، این مرا خیلی غافلگیر کرد. ولی در نهایت تصمیم باشگاه است و من باید آن را بپذیرم.

 

شما چه برداشتی از این اتفاق دارید؟ 
  این یک ناامیدی بزرگ از نظر جنبه انسانی و نحوه برخورد با یک کارمند ارزشمند بود. در بایرن مونیخ، ما می‌خواهیم متفاوت باشیم. مانند یک خانواده باشیم و بعد اتفاقی می‌افتد که هرگز تا پیش از آن تجربه‌اش نکرده بودم. این برای همه از جمله باشگاه، تونی، کادر فنی و همه دروازه بان‌های تیم که شامل من هم می‌شود، ناراحت کننده است. با این وجود، می‌خواهم بگویم که از یک سو من انسان هستم و از طرف دیگر، یک حرفه‌ای به حساب می‌آیم.

 

این چه تاثیری روی رابطه شما با یولیان ناگلزمان دارد؟ 
 این بدان معنی است که با یولیان ناگلزمان صحبت می‌کنم و به طور حرفه‌ای با او کار می‌کنم. ما با یکدیگر خیلی رو راست هستیم. او می‌داند که من چه جایگاهی دارم، برای رفاه باشگاه چگونه مبارزه می‌کنم و هرگز مانعی بر سر راه نخواهم بود. من بخشی از تیم هستم و به عنوان یک کاپیتان، مسئولیت‌های ویژه‌ای دارم. 

 

تونی شوماخر (دروازه بان سابق تیم ملی آلمان) به شما توصیه کرده بود که پس از مصدوم از تیم ملی آلمان خداحافظی کنید و تمام تمرکز‌تان را روی بایرن مونیخ بگذارید 
 همه می‌توانند توصیه کنند. اما باید ببینم که چگونه به میادین باز خواهم گشت. وقتی زمانش برسد، مثل همیشه به خودم در آینه نگاه می‌کنم و حقیقت را می‌گویم. اگر توانایی‌اش را نداشته باشیم، کنار می‌کشم. اما انتظار نداشته باشید که چنین اتفاقی بیافتد. 

 

به عنوان یک فوتبالیست که زمان زیادی را صرف غلبه بر شک و تردید‌هایت کرده‌ای، آیا می‌توانی با خودت صادق باشی؟ 
  خب؛ اگر به خودم دروغ بگویم که فایده‌ای ندارد. من جاه طلب هستم و اهدافی برای خود دارم اما اگر به خودم و تیم آسیب بزنم، نمی‌توانم خوشحال باشم. تا پیش از جام جهانی، سال بدی نداشتم. این واقعیت که مردم نسبت به من شک دارند به خاطر انتظارات بالایی است که از من وجود دارد. من راه و روشم را تغییر ندارم و احتمالاً مشکل همین است. مردم عادت کرده‌اند که مانند یک سوییپر کیپر توپ را دفع کنم. آن‌ها نمی‌دانند اگر این‌کار را نکنم، مهاجم مقابلم یک موقعیت عالی به دست خواهد آورد.  

 

آیا هنوز از فوتبال لذت می‌بری؟ 
  قطعاً؛ من اکنون یک بازیکن پیر هستم و وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، با بازیکنانی مانند ایلیکا اولیچ و دنیل فن بویتن در بایرن هم بازی بوده‌ام. اما اینکه با بازیکنان جدیدی هم بازی هستم، چیز خوبی است. همیشه یک تیم جدید وجود خواهد داشت اما من هنوز اینجا هستم. اگرچه حس می‌کنم که برخی از دیدن بازیکنان قدیمی، خسته شده‌اند.

 

اولیور بیرهوف (مدیر ورزشی و فنی سابق تیم ملی آلمان) شاید نمونه‌ای از این موضوع باشد. پس از سال‌ها حضور در آلمان، مجبور شد سمت خود را ترک کند. آیا این‌کار او به نظر شما اشتباه بود؟ 
  من می‌دانم که اولیور همیشه بهترین‌ها را برای تیم می‌خواست.

 

اما مگر همه این را نمی‌خواهند؟ 
  برخی خود را در اولویت قرار می‌دهند. برای همین چنین چیزی گفتم.

 

آیا با هانسی فلیک برای ادامه کارت در تیم ملی آلمان، توافق کرده‌ای؟ 
 با هانسی فلیک و همچنین آندریاس کروننبرگ (مربی دروازه بان‌های تیم ملی آلمان) در تماس هستم. هانسی مطئناً این فرض را در نظر می‌گیرد که من باز خواهم گشت و همه توانم را به کار خواهم گرفت. من مطمئنم که از پس آن بر می‌آیم.

 

 فرض کنید در تابستان آمادگی کامل خود را به دست آورده‌اید و یان زومر نیز تا آن زمانی توانایی‌ها خود را ثابت کرده است. همچنین مارک آندره تراشتگن و کوین تراپ نیز عملکرد خوبی در تیم ملی آلمان داشته‌اند. چه اتفاقی می‌افتد؟
  هر کسی که بهترین باشد، بازی می‌کند. اگر بخواهم بازی کنم، باید بهترین باشم. همیشه همین‌طور بوده است.

منبع